بسم الله الرحمن الرحیم
حجت الاسلام احمد نباتی
احتیاج امّت به امام
خداوند پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را برای هدایت بشر فرستاد. حضرت مسلمانانی را از اطراف با اختلاف زبان و رنگ و نژاد دور یکدیگر جمع نمود. از طرفی خداوند قوانینی را به وسیلهی پیامبر، در دسترس مردم قرار داد. حال چگونه ممکن است پیامبر اکرم (صلیالله علیه وآله) هنگام رحلت، مردم را بدون سرپرست بگذارد و آنها را در اختلاف رها کند تا متفرّق گردند؟ در حالی که میبینیم این عمل با سیرهی خود آن حضرت هم منافات دارد.
گاهی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) میخواست به سفر برود برای مدینه سرپرست معیّن میکرد.[1] همچنین هر لشکری را که میفرستاد بدون سرپرست نمیگذاشت. علاوه بر این که حضرت از نزدیکی رحلت خود هم خبر داشت و مردم را با خبر کرده بود و چنین نبود که رحلت آن بزرگوار ناگهانی باشد.
ممکن است برخی بگویند: همین قرآن برای مردم و هدایت آنان کافی بود و پیامبر مردم را به همین قرآن سپرد و از میانشان رفت.
در جواب میگوییم: مگر در زمان ابوبکر و عمر کتاب خدا نبود؟ پس چرا آنان به کتاب خدا اکتفا نکردند و برای خود ـ به صورت انتصاب فردی یا شورایی ـ جانشین معرفی کردند؟ آری این مطلب بدیهی است که قانون را باید به دست مجری سپرد و قانون بدون مجری، به تنهایی مردم را از انحراف و سرگردانی نجات نمیدهد.
در قرآن کریم آمده است: «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ…»[2] چگونه کافر میشوید؟ در حالی که آیات خداوند بر شما تلاوت شده، و رسول خدا هم در میان شماست. از این آیه معلوم میشود که دو چیز همراه با هم موجب حفظ مردم از انحراف و کفر است؛ تلاوت قرآن و وجود پیامبر. پس باید بعد از پیامبر نیز خلیفهای باشد تا همچون پیامبر حافظ امّت باشد.
در روایت متواتری که شیعه و سنّی از قول پیامبر نقل کردهاند آمده است: «إنِّی تارِکٌ فیکُم الثَّقَلَین کتابَ اللهِ وَ عِترَتی… لَن یَفتَرِقا حَتَّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ»، من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت میگذارم، کتاب خدا و عترتم را. این دو از یکدیگر جدا نمیگردند تا این که در کنار حوض کوثر مرا ملاقات کنند.
تِرمِذی، نسایی، صاحب مدارک و ... که از علمای اهل سنت هستند همه، این حدیث را نقل کردهاند.
مطلب دیگر این که، کتاب خدا شامل همهی قوانین (به طور تفصیلی و جزء به جزء) نیست، بلکه به سنّت پیامبر نیز احتیاج است. از این روی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «أنا مدینۀُ العلمِ وَ علیٌّ بابُها» من شهر علمم، و علی دروازهی آن شهر است.[3] از این حدیث برمیآید که ما از دو لحاظ به خلیفه نیازمندیم؛
1ـ از لحاظ حفظ اجتماع و دفع دشمن.
2ـ از لحاظ علم و اطلاع بر سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله).
[1] . به عنوان مثال در سفر تبوک که منافقین زیاد شده بودند «علی علیه السلام را در مدینه جانشین خود ساخت».
[2] . سورهی آل عمران، آیهی 101.
[3] . مستدرک حاکم، ج3، ص226.
(برگرفته از کتاب شیعه در روایات اهل سنت / نوشته ی احمدنباتی)
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
پنجشنبه 23,ژانویه,2025